پیشخوان

یک سری صحبت های معمولی

پیشخوان

یک سری صحبت های معمولی

دومی

توی این مدت کوتاهی که با پیشخوان دوباره برگشتم به فضای مجازی، دو تا وبلاگ نظرمو جلب کردن، یکی از اونها به احتمال زیاد تحت مدیریت یه آدم مذهبی باشه، جوانی؛ در دست ساخت !

یکی دیگه هم که از تصویر پروفایلش مشخصه، مربوط به یه دختر خانوم دانشجو باید باشه، به اسم هیچگاه هرگز به سان پیش ! که تقریبا یه چرخی که زدم فهمیدم که یخورده سلیقه ش توی موسیقی و همچنین انتخاب متن های زبان بریتانیایی به من میخوره...

فعلا همین دوتا رو لینک می کنم... باشد تا رستگار شویم.

اولین ها همیشه ساده نیستند

اولین پست، اما نه در طول حضورم در فضای مجازی، اینجا من اسباب کشی هم نکردم که بقیه منو گم کنن...

فقط گاهی برای تغییر ذائقه! کمیل هستم، یه آدم خیلی معمولی...! اما دوست ندارم کم عمق باشم، عمیق بودن به آدم این ظرفیت رو میده که بتونه خیلی منطقی با حوادث و رخدادهای اطرافش برخورد داشته باشه... از احساسات متنفر نیستم که عاشقش هم هستم، اما همیشه باید یه قاعده در استفاده از اون به کار ببرم...

پست های اول، حتی اگه حرفه ای ترین هم باشی، یخورده سخته... مثل تیراندازی میمونه... باید قلق اسلحه بیاد دست آدم، کم کم به اینجا هم عادت میکنم، وکم کم از این جا خواهم رفت... به رسم معهود روزگار فانی!